یکی از پیشگامان تقریب و بیداری اسلامی شیخ عبدالمجید سلیم است.عبدالمجید در یکی از شهرکهای «مدینةالشهداء» (منوفیه) به نام «میت شهالة» در سال 1302ق. متولد شد. وی با علاقه و انگیزه و جدیّت از سوی والدین پیگیری شد تا جایی که کل قرآن مجید را حفظ کرد و با تلاش فراوان در قرائت آن سعی وافر نمود.
استادان عبدالمجید در الأزهر
وی در این دوره از محضر اساتید بزرگ و محدثان نامداری سود برد و دروس ادبی، کلامی، حدیثی، تفسیری، فقهی و... را با موفقیت پشت سر گذاشت. علی عبدالعظیم به طور مختصر مینویسد:
«برای تحصیل، بزرگانی از استادان و مشایخ را برگزید. به درس امام محمد عبده حاضر شد و پنج سال بر آن مداومت کرد. همچنین به درس شیخ حسن طویل و عالم بزرگوار احمد ابی خطوه و بزرگان دیگری از ائمه و محدثان حاضر شد». (پیشین).
مرور زندگی سیاسی مذهبی محمد عبده، برای آشنایی با افکار و مبانی اصلاحگری و تقریبگرایانه عبدالمجید در دوره تحصیل، بسیار مهم است؛ زیرا بعدها شاگردان وی، به خصوص عبدالمجید، متأثر از استاد خود، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشتند. عبدالمجید سلیم جوان، با استادی روبهرو بود که در چارچوب اصلاح فکر دینی همعقیده با سید جمالالدین اسدآبادی و تحت تأثیر تعالیم اصلاحطلبانه او، به احیای اندیشه دینی و ارایه تفسیری جدید از اسلام برای پاسخگویی به مسایل عصر میاندیشید.
ویژگی این دوره از زندگی عبدالمجید سلیم، تلاش اندیشمندان و دلسوزان اسلامی، برای بازگرداندن عزّت اسلامی به جهان اسلام و ایجاد نهضتهای اصلاحگری دینی است. از این رو عبدالمجید در یکی از حساسترین قلههای وقایع مربوط به جهان اسلام قرار داشت. در این بین باید به حرکتهایی که عبدالمجید بعدها ادامه دهنده آن شد، یعنی روند تاریخی تقریب و وحدت اسلامی نیز توجه کرد. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرفالدین موسوی عاملی در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب گرانقدر «المراجعات» میباشد. (ر.ک: پیشین، ص 272ـ260). این کتاب که حاصل نامههای دو اندیشمند اهلسنت و شیعه است به نام «رهبری امام علی(ع)» و به نام «مذهب و رهبر ما» به فارسی ترجمه و بارها چاپ و منتشر شده است.
شاگردان عبدالمجید
در مورد شاگردان او نیز از افراد معینی غیر از «محمود شلتوت» نام برده نشده است، اما کثرت شاگردانش از نوشتههای اهل تراجم و گزارشگران روشن میشود. خفاجی درباره وفات وی میگوید:
«خلأ بزرگی ایجاد کرد که چیزی آن را پر نمیکند گرچه شاگردان و مریدانی بجا گذاشت که از او به خیر و شکوه و وفا یاد میکنند».
عبدالمجید سلیم بعد از گذشت دو سال از تصدیگری مقام قضاوت، در سال 1928م. وارد دارالافتاء شد. خفاجی در مورد تعداد فتواهای صادر شده از طرف وی در این دوره طولانی مینویسد: «بیش از پنج هزار فتوا دارد». (خفاجی، ج 1، ص 306).
و استاد احمد عسکری آن را پانزده هزار مورد ذکر میکند (رسالة الاسلام، سال 6، ص 434؛ به نقل از الاهرام) که این نظر به صواب نزدیکتر است.
عبدالمجید سلیم در میان فقهای الأزهر، همواره از پرکارترین افراد بود و تعداد فتواهایش این نظر را تأیید میکند. نکته مهم در فتواهای عبدالمجید این است که به رغم کثرت آنها، مبانی عمیق فقهی و علمی در آنها به چشم میخورد و او هرگز تعمق و تفقه در فتوا را فدای کثرت صدور فتوا نکرده است. استاد شیخ احمد العسکری در اینباره مینویسد:
«او فتوا دارد که هزاران مورد از آنها دارای مبادی علمی هستند» (رسالةالاسلام، پیشین).
ریاست الأزهر
منش سیاسی عبدالمجید سلیم به زودی تأثیر خود را در آینده سیاسی و علمی وی نشان داد. عبدالمجید سلیم در سال 1950م. مقام ریاست الزهرا را عهدهدار شد.
او بعد از کنارهگیری از الازهر با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد. خودش در اینباره گفته بود:
«من نور این رسالت تقریب و وحدت اسلامی را خواستم در الأزهر تعقیب کنم؛ رسالتی که به مصلحت اسلام است، اما دیدم که این دستگاه زنگ زده شده و دنبالهرو جاهایی است که نباید باشد. و از این به بعد من اهتمامم به تقریب زیادتر خواهد بود و دارالتقریب جایی است که ما میتوانیم دور از این عوامل کار بکنیم». (بیآزار شیرازی، پیشین، ص 129).
در سال 1952م. (کمتر از دو سال بعد از کنارهگیری سلیم از ریاست الأزهر) بار دیگر با تقاضا و خواهش، عبدالمجید سلیم را به الأزهر برگرداندند، که این امر مصادف با انقلاب مصر بود. در دولت جمال عبدالناصر هم سلیم موضع مساعدی
در این مقطع که عبدالمجید به همراه یارانش در پی ایجاد طرحی برای ایجاد الفت بین مسلمین بودند، به تعبیر شیخ شلتوت، محیط عمومی پر از سرزنشها و تهمتها و آمیخته به افترا و سوءظن فرقهها نسبت به یکدیگر گردید. تشکیل جماعت تقریب از مذاهب مختلف اسلامی (مذاهب چهارگانه اهل سنت و «مذهب شیعه امامی و زیدی») پیروزی آشکاری بود که کینهتوزان را هراسان ساخت.» (پیشین، ص 246).
شیخ سلیم در برابر فتنه تفرقه
از آغاز فعالیت دارالتقریب بیش از همه مخالفان، دو جریان در پیوند با هم، علیه این جمعیت و همبستگی آن وارد عمل شدند؛ یکی استعمار و سیاستهای استعماری و دیگری نویسندگان مزدور وابسته به استعمار که انواع کتابها و تبلیغات دورغ را علیه شیعه نشر میدادند.در حالی که شیخ سلیم در راستای اهداف مقدس دارالتقریب مشغول تهیه مقدمات صدور فتوای جواز پیروی از مذهب شیعه بود، ایادی استعمار و دشمنان مشترک شیعه و سنی، کتابی را از یکی از علمای شیعه دوره صفویه علیه اهلسنت و شیخین ـ ظاهراً کتاب منسوب به شیخ علی کرکی است ـ از طریق پست برای تمام اعضای دارالتقریب فرستادند. این کتاب در بستههایی با عنوان «نفحات اللاهوت فی وجوب سبّ الجبّ و الطاغوت» ارسال گردید، بدون این که تاریخ چاپ یا نام چاپخانه یا کشور محل چاپ در آن معلوم باشد. به علاوه، هر کدام از بستهها از کشورهای مختلف اروپایی فرستاده شده بود و معلوم نبود که مبدأ، کدام یک از این کشورها است. کار ارسال این بستهها هم جهت اطمینان از رسیدن آن به دست اعضای تقریب، دوبار صورت گرفته بود.
توزیع این کتاب، فتنه و هنگامهای برپا کرد، به خصوص برای جمعیت تقریب که با زحمت در دارالتقریب شرکت میکردند و مورد ملامت مردم و متعصّبان بودند.
رجال تقریب در اولین جلسهای که به دنبال این جریان گرفتند، با عصبانیت زیاد نسخهای از این کتاب را به یکدیگر نشان داده و گفتند: «ما آمدهایم اینجا چه کار کنیم؟ ما چه الزامی داشتیم که با دچار کردن خود به انواع گرفتاریها، از شیعهای دفاع کنیم که این چنین نسبت به اصحاب بدگویی میکند و تا این حد پیش رفته است؟»
پس از پایان سخنان مخالفین، شیخ عبدالمجید سلیم برخاست و گفت: «ای برادران! اگر کسی پدران شما را سب و لعن کند او را از اسلام خارج میدانید؟ برادری دینی خود را با او قطع میکنید؟ گفتند: نه.
شیخ گفت: اصحاب نیز پدران روحانی ما هستند و اگر کسی نسبت به بعضی از آنها دچار بدبینی بوده و به آنها ناسزا گوید، موجب خروج وی از اسلام و برادری اسلامی نخواهد گشت. به علاوه، اگر این مصائب و تفرقه و جداییها نبود که لزومی نداشت ما در اینجا دور هم جمع شویم. ما در اینجا گرد هم آمدهایم تا مشکلات و بیماریهای اجتماعی را بررسی کنیم و به درمان اساسی آنها بپردازیم».
بالاخره شیخ عبدالمجید سلیم آنها را آرام ساخت اما این توطئه باعث شد که شیخ نتواند فتوای تاریخی خود را مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند و این کار چندین سال به تأخیر افتاد تا این که به دست شاگرد توانایش شیخ محمود شلتوت انجام گرفت. این افتخار بزرگی برای تمام مسلمانان جهان بود، زیرا تا کنون هیچ یک از مذاهب جهان نتوانستهاند میان خود این چنین تقریب و همبستگی برقرار سازند. چنانکه یکی از شعبههای مسیحیت، یعنی کاتولیک، گذشته از این که شعبه دیگر مسیحیت، یعنی پروتستان، را به هیچ وجه قبول ندارد، نتوانست حتی عقد ازدواج هر یک از فرقههای خود را به دیگری بقبولاند. (بیآزار شیرازی، 1379، ص 194ـ191 و بیآزار شیرازی، 1377، ص343).
ارتباط سلیم با آیت الله بروجردی
گام دیگری که عبدالمجید سلیم و دیگر ارکان تقریب در مسیر گسترش تقریب برداشتند ایجاد ارتباطهای گسترده با عالمان دیگر کشورها و مذاهب بود. این ارتباطات با علمای کشورهای گوناگون مانند پاکستان، برخی کشورهای آفریقایی و... ادامه یافت و بارها تا مراحل حل مشکلات آنان پیش رفت. در این میان، ارتباط عبدالمجید سلیم و بعد از وی شاگردش شیخ محمود شلتوت با علمای شیعه به عنوان صاحبان فقه پویا و مجتهدان آزاداندیش، توجه محققان را به خود جلب میکند. ارتباطات از طرق مختلف مانند مکاتبه، اعزام نماینده، ملاقات و... انجام میگرفت. در یکی از این نامهها، شیخ سلیم به آیتالله بروجردی که پیامی شفاهی برایش فرستاده بود، مینویسد:
«پیام شفاهی از طریق آقای قمی رسید. از حمایتها و اعتماد حضرتعالی به اینجانب و از این که فکر تقریب بین مذاهب اسلامی مورد عنایت فراوان شماست تشکر میکنم». (بیآزار شیرازی، 1377، ص 7 و 276).
آیتالله بروجردی نیز در جواب، نامهای به ایشان نوشت و در آن نامه از هدف تقریب، تمجید فراوان نموده و متذکر شد که من هم تا جایی که امکان داشته باشد برای از بین بردن موجبات نفاق کوشش و جدیّت میکنم. همچنین نامههای دیگری بین آنها رد و بدل شد.
علامه محمدتقی قمی درباره میزان احترام عبدالمجید سلیم به آیتالله بروجردی در مسیر تقریب بین مذاهب مینویسد:
«هرگاه نامه آیتاللّه بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم، رئیس جامع الأزهر، میبردم، ایشان بلند میشدند و نامه را میگرفتند و میبوسیدند و آنگاه مینشستند». (احمدی و دیگران، 1379، ص 15).
فتواها
از این عالم بزرگ نزدیک به پانزده هزار فتوای شرعی برجای مانده است که بیگمان گردآوری آن در بازشناسی شخصیت علمی و مذهبی وی، تأثیری اساسی خواهد داشت.